ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
ای شیر، ای نشسته تو غمگین و سوکوار
ای سنگ سرد سخت
تا کی سوار پیکر تو کودکان کوی
یکبار نیز نعره بکش
غرشی برآر
***
تا دیده ام تو را
خاموش بوده ای
در ذهن همگان
بیگانه بوده ای و فراموش بوده ای
***
در تو چرا صلابت جنگل نمانده است ؟
در تو کنون مهابت از یاد رفته است
در تو شکوه و شوکت بر باد رفته است
***
باور کنم هنوز
کز چشم وحش جنگل
هر غرش تو باز ره خواب می زند ؟
باور کنم هنوز
از ترس خشم تو
شبها پلنگ از سر کهسار دور دست،
دست طلب به دامن مهتاب می زند ؟
***
از آسمان سربی
یکریز و تند ریزش باران است
از چشم شیر سنگی خونابه سرشک روان است
***
ای شیر سنگی، ای تو چنین واژگونه بخت
ای سنگ سرد سخت
همدرد تو منم
من نیز در مصیبت تو
گریه می کنم .
از منظومه: سالهای صبوری
سلام نیما
خوشحال شدم عکس شیرسنگی توف اسپید رو گذاشتی تو وبلاگت و به این جیزا خوب اهمیت میدی؟
سلام از حسن سلیقه زیبایتان مرسی.از هویت بختیاری باید گفت