یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل ابر بهاران را چه شد
کس نمی گوید که یاری داشت حق دوستی
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
لعلی از کان محبت برنیامد سالهاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد شهر یاران را چه شد
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد
گوی توفیق و کرامت در میان افکنده اند
کس به میدان درنمی آید سواران را چه شد
زهره سازی خوش نمی سازد مگر عودش بسوخت
کس ندارد ذوق مستی می گساران را چه شد
حافظ اسرار الهی کس نمی داند خموش
از که می پرسی که دور روزگاران را چه شد
شعر : حافظ
با صدای استاد شجریان
آهنگ ساخته ی پرویز مشکاتیان
اردوان کامکار ، در سال 1968 در سنندج کردستان متولد شد . او جوانترین عضو خانواده هشت نفره معروف "کامکار" است .او آموزش سنتور را از چهار سالگی نزد پدرش آغاز کرد.او کنسرتهای متعدّدی را با گروه "کامکارها"در ایران ، اروپا و امریکا اجرا کرده است . او همچنین مبتکر یک سبک جدید در نواختن سنتور می باشد که این سبک شباهت زیادی به نواختن پیانو دارد. این سبک که با نام "سنتور نوازی معاصر" شهرت یافته است به مرور زمان جایگاه خود را در بین جوانان علاقه مند پیدا می کند و دارای علاقه مندان خاص خود می باشد.از کارهای آقای کامکار در این زمینه می توان دو البوم "بر فراز باد" و "دریا"را نام برد که خوشبختانه این دو آلبوم در بازار موجود می باشند....
"سنتور نوازی معاصر" این اصطلاح نخستین بار توسط اردوان کامکار بر روی قاب البوم دریا به کار رفت. اردوان کامکار فرزند آخر خانواده "کامکارها" را می توان بنیانگذار و یکه تاز این شیوه قلمداد کرد. این هنر مند خلّاق به شیوه سنتور نوازی سنّتی ایران آگاهی و تسلّط کامل داشته و با استفاده از تجربیات گذشته و بکار بستن شیوه های نو توانسته سبکی را پدید آورد که در سنتور نوازی منحصر بفرد است. از ویزگیهای این شیوه استقلال کامل دو دست در حین نوازندگی، استفاده از مضرابهای حسّی و در عین حال پر قدرت ، قطعات پلی فونی ( چند صدایی)، کوکهای غیر مرسوم و استفاده از آکورد( که دست راست آکورد و دست چپ ملودی می نوازد) است که در موسیقی ایرانی کمتر دیده شده است. با وجود استفاده از تکنیکهای مدرن موسیقی حال و هوای این آثار به گونه ای است که ماهیت ایرانی بوده آن کاملآ محسوس است . در پایان باید گفت که موسیقی ایرانی حداقل در نوازندگی سنتور به اردوان کامکار مدیون است چرا که این هنر مند بزرگ ساز سنتور را از بن بست خارج کرد. نویسنده مقاله: "کورش قاسم زاده" -از شاگردان "اردوان کامکار"- Bassist و خواننده گروهای پاپ "آبید" و "پاییز"
به سکوت سرد زمان
به خزان زرد زمان
نه زمان را درد کسی
نه کسی را درد زمان
بهار مردمی ها طی شد
زمان مهربانی طی شد
آه از این دم سردیها، خدایا (2)
نه امیدی در دل من
که گشاید مشکل من
نه فروغ روی مهی
که فروزد محفل من
نه همزبان دردآگاهی
که ناله ای خرد با آهی
داد از این بی دردیها، خدایا (2)
نه صفایی ز دمسازی به جام می
که گرد غم ز دل شوید
که بگویم راز پنهان
که چه دردی دارم بر جان
وای از این بی همرازی خدایا (2)
وه که به حسرت عمر گرانی سر شد
همچو شراری از دل آذر بر شد و خاکستر شد
یک نفس زد و هدر شد
یک نفس زد و هدر شد
روزگار من به سر شد
چنگی عشقم راه جنون زد
مردم چشمم جام به خون زد
آه .. دلبرم زنا شکیبی
با فسون خود فریبی
چه فسون نافرجامی
به امید بی انجامی
وای از این افسون سازی، خدایا (2)
><><><><><><><><><><><><>
خواننده و آهنگساز : استاد محمد رضا شجریان
اجرا شده در دستگاه ماهور
شاعر : جواد آذر
ایران ای سرای امید............بر بامت سپیده دمید
بنگر کزین ره پر خون........خورشیدی خجسته رسید
اگر چه دلها پر خون است............شکوه شادی افزون است
سپیده ما گلگون است ِ وای گلگون است
که دست دشمن در خون است
ای ایران غمت مرساد
جاویدان شکوه تو باد
راه ما راه حق راه بهروزی است........اتحاد اتحاد رمز پیروزی است
صلح و آزادی جاودانه در همه جهان خوش باد یادگار خون عاشقان،
ای بهار تازه جاودان در این چمن شکفته باد
"زندگینامه شهرام ناظری"
شهرام ناظری به سال ١٣٢٨در کرمانشاه دیده به جهان گشود . صدای خوش در خانواده ی او موروثی بود و شهرام نیز از این عطیه ی الهی بی بهره نبود . از همان کودکی کار فراگیری را نزد پدر آغاز نمود . پدر او بجز آواز ، با ”سه تار“ نیز آشنایی داشت .
”شهرام ناظری“ با تکیه بر استعدادها و توانایی های خویش و همچنین با توجه به تمرین های مداوم ، به مهارت و تبحر قابل توجهی در این عرصه دست یافت ، تا آنجا که از سن ٩ سالگی در رادیوی ”کرمانشاه“ به اجرای برنامه پرداخت !
وی از مکتب : عبدا... دوامی ، نور علی برومند ، محمود کریمی ، عبدالعلی وزیری ، حسین قوامی و نهایتاً محمدرضا شجریان آواز را فرا گرفت و از اساتیدی چون احمد عبادی ، محمود تاجبخش ، جلال ذوالفنون ، محمود هاشمی و بیگجه خانی نواختن سه تار را آموخت .
وی چندی پیش در مصاحبه با خبرگزاری ایرنا ضمن ابراز نارضایتی از بستر نامناسب فعلی برای ارائه ی آلبوم و اجرای کنسرت گفته بود : ”در سالهای اخیر بستر مناسب برای فعالیت مستمر وجود ندارد . در کارها دیگر انگیزه نیست و کارهایی که پیشنهاد می شوند بیشتر تقلیدی و یا تکراری هستند که این باعث شده به پیشنهادها پاسخ منفی بدهم .“
ناظری تصریح کرده بود : ”متأسفانه آهنگسازها هم دیگر حرفی برای گفتن ندارند ! آن تعداد از آهنگسازانی هم که دوره ای حرفی برای گفتن داشتند ، آثار گذشته شان را تکرار می کنند !“
وی در پاسخ به این سئوال که گویا وضعیت فروش آخرین آلبومش راضی کننده نیست ، گفته بود :”این آلبوم کار جدید من نبود و همین تأخیر در ارائه ، تأثیرگذاری اثر را کاهش می دهد . همانطور که ١٢ سال پیش قطعاتی از اشعار شاملو ، اخوان ثالث ، اسماعیل خویی و فروغ را با گروه آذر سینا در راست پنج گاه به مدت ٤ سال آماده کردیم که حتی مجوز ضبط آرشیوی هم نگرفت !“
گفتنی است شهرام ناظری دارای آثار ارزشمند زیادی است که از آن جمله می توان به : ”چاووش ٢، ٣،٤،٧،٨ “ ، ”موسی و شبان“ ، ”سعر و عرفان“ ، ”صدای سخن عشق“ ، ”لاله ی بهار“ ، ”گل همیشه بهار“ ، ”تابلوهای انقلاب“ ، ”افق خونین“ ، ”مرا عشق“ ، ”گل صد برگ“ ، ”یادگار دوست“ ، ”بشنو از نی“ ، ”کیش مهر“ ، ”بی قرار ، ”نجوا“ ، ”زمستان“ ، ”آتشی در نیستان“ ، ”در گلستانه“ و ”شور انگیز“ اشاره کرد .
استاد بنان
مردان بزرگ هنر پیش از آن که به تاریخ بپویندند و نامشان آذین کتاب شود به واسطهی نفوذ و تاثیر در جان و روان جامعه در سینه و صفحهی دل مردم نقش میبندند.
در هر دورهای و عصری بسیارند کسانی که شعر میسرایند، پنجه بر ساز می زنند و میخوانند،نقش بر بوم میزنند اما از هزاران هزار چنین، شماری اندک هستند کهدرذهن و خاطره مردم ماندگار میشوند وآدمیان گذشته و حال خود را چون آیینه در آنان میبینند.
از این روی درتاریخ موسیقی آوازی ایران کمتر ایرانی میان سال یا مسن را میتوان یافت که با شنیدن "الهه ناز"، "حالا چرا"، "خزان عشق"، " زهره"، "توای پری کجایی" به یاد خاطرات گذشته نیفتد. "الهه ناز"، " خزان عشق"، "غوغای ستارگان"، "مرغ شباهنگ " و هرکدام از این ترانهها با روح و جان ایرانیان درآمیخته وبرای ارتباط با آنان نیاز به دانستن "نت"، "سولفژ"، "هارمونی"، آکورد و یا هرنوع دانش موسیقی نیست.
برغم تحولات گوناگون سیاسی و تاریخ پرفراز و نشیب کشورمان، که به نوعی در هنر موسیقی تاثیرگذاشتهاند، خوانندگانی در یک قرن اخیر ظهور کردهاند که با اجرای آثار بدیع و ماندگار نام خود را در ذهن مردم جاودان کردهاندو از این میان میتوان به استاد "غلامحسین بنان" اشاره کرد که به حنجره و صدای مخملین آواز ایران شهرت یافت.
بنان در سال ۱۲۹۰در خانوادهای هنرمند در تهران به دنیا آمد. مادرش دختر محمد تقی رکنالدوله، برادر ناصرالدینشاه، ارگ مینواخت،پدرش کریم خان بنان الدوله، فرزند میرزاالله مستوفی از صدایی خوش برخوردار بود و خواهرش نیز نزد "مرتضی نی داوود" تار مینواخت. خانهبنان محل آمد و شد هنرمندان مختلف بود و اولین کسی که به استعداد بنان پیبرد ،مرحوم مرتضی نیداوود بود و از بنانالدوله خواست تا اجازه دهد با غلامحسین موسیقی کار کند.
بدین ترتیب غلامحسین از ۱۱سالگی به فراگیری موسیقی پرداخت بعدها فن تلفیق و طرز ادای شعر را از میرزا طاهر رسایی (ضیاء الذاکرین)آموخت ومدتی هم از "ناصر سیف" کسب فیض کرد. این دو از روحانیون مطلع به موسیقی بودند که سهم بهسزایی در رشد هنری بنان داشتند. صدای بنان بم، کوتاه و دارای حالتی بود که برای ظرافتهای آواز ایرانی بسیار مناسب است.
شادروان "حسین ملاح" در مورد کیفیت صدای بنان مینویسد:ازدیدگاه زیبا شناسی،صوت خوش بنان را میتوان به خطی منحنی تشبیه کرد که عاری از هرگونه زاویه است و شنونده مطلقا زبری ،درشتی و عدم نرمش در آن حس نمیکند.
زندهیاد"روحالله خالقی"مینویسد:صدای بنان بسیار لطیف،شیرین،زیبا وخوش آهنگ است، کوتاه میخواند، ولی در همین کوتاهی ذوق وهنر بسیار نهفته است. غلتها وتحریرهای او چون رشتههای مروارید غلتانی به هم پیوسته و مانند آب روان است.
وی بنان را گوهر گرانبهای موسیقی ایران میداند و میافزاید: من ازصدای بنان مسحور میشوم، لذتی بیپایان میبرم که فوق آن متصور نیست. تصور نمی کنم خوانندهای به ذوق ولطف واستعداد بنان در قدیم داشته باشیم وبه این زودیها هم پیدا کنیم. وی افزود : به طور کل صدای بنان مردانه، پخته، ملیح ویک دست است و در آن لطافتی نهفته است که هر صاحبدلی را به وجد میآورد.
بنان از سوی "علینقی وزیری" و "عبدالعلی وزیری" به خالقی معرفی شد و برای امتحان آواز به رادیو رفت و قطعهای را در سهگاه با ویلن "ابوالحسن صبا" اجرا کرد که تسلطش مورد تایید حاضران قرار گرفت. استاد بنان، با راهاندازی انجمن موسیقی در سال ۱۳۲۳و تاسیس هنرستان موسیقی در سال ۱۳۲۸به فعالیت دراین دو مرکز پرداخت.
درسالهای فعالیت حرفهای بیشتر به شیوه آواز ادیب خوانساری متمایل شد و در ردیف،از استاد صبا تاثیر پذیرفت و سرانجام شیوهو روش خاصی برای خود ابداع کرد. مهارت در تلفیق شعر و موسیقی، انتخاب دستگاه مناسب با شعر و قدرت در انتقال مفاهیم ،از ویژگیهای بارز شیوه آواز استادبنان بود.
او هنگامی شعری را به تغنی میگرفت که تمامی معانی و دقایق آن را درک وآنگاه دستگاه مناسب با آن را انتخاب کرده ومی خواند،لذا تمامی حالات جمله از قبیل استهفام، تمنا، اعتراض، توصیف، شکایت و غیره را بخوبی ادا میکرد.
"شهرام آقاییپور"درکتاب "رویای هستی" مینویسد: بنان هرگز کلام را فدای آواز نکرده و حق شعر را به تمامی ادا میکرد. ریزهکاریهایش درخواندن، همچون ظرافتهای مینیاتوری است که در تابلوهای آوازش جلوه میکند. وی میافزاید:بنان در مرکبخوانی نیز بسیار توانا بود و تا آنجا که این گونه آثارش حالت مصنوعی وآزاردهنده به خود نمیگرفت و مدولاسیونهای او برای گوش طبیعی جلوه میکرد.
پساز شروع برنامه گلها در سال ۱۳۳۴دومین برنامه با صدای بنان با غزل "من مست و تو دیوانه،مارا که برد خانه"اجرا شد واز آن پس پای ثابت این گونه برنامهها شد. در سال ۱۳۳۶دراثرتصادف اتومبیل چشم راست خود را از دست دادواز آن پس از عینگ دودی استفاده میکرد.
در کارنامه هنری بنان ۳۵۰اثر به ثبت رسیده که در برنامههای موسیقی ایرانی ،گلهای جاویدان،گلهای رنگارنگ،گلهای صحرایی،گلهای تازه اجرا شده است. او به اجرای ترانه تمایل نداشت وبیشتر آواز خواندن را دوست داشت اما به تشویق خالقی کم کم به تصنیف و قطعات ضربی روی آورد.
از آثار استادبنان میتوان به "آتشین لاله"، "آتش جاودان" "حالاچرا"، "از یاد رفته"، "اشک وآه"، "امیدزندگانی"، "ای ایران"، "بهار دلنشین"، "بوی جوی مولیان"، "کاروان"، "گریه شمع" یاد کرد.
شادروان غلامحسین بیان در هشتم اسفند ۱۳۶۴درپی یک دوره بیماری درگذشت و در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.
این واقعه جانسوز را به همگی تسلیت عرض می کنم
استاد علی تجویدی ، آهنگساز و نوازنده نامی ویولن ، صبح امروز در سن 86 سالگی بعد از تحمل 50 ماه بیماری طاقت فرسا ، بر اثر عارضه تنگی نفس درگذشت و پیکر وی به بیمارستان آراد تهران منتقل شد . طبق اعلام خانواده استاد تجویدی مراسم واداع و خاکسپاری وی روز شنبه 27 اسفند ماه ، راس ساعت 9 از مقابل تالار وحدت برگزار خواهد شد .
استاد تجویدی چندی پیش برای پرتو درمانی نزد پزشک رفته بودند و همین باعث شده بود که بدن ایشان همان اندک تحرک خود را نیز از دست بدهد . طی ملاقاتی که هفته گذشته با وی و خانواده ایشان داشتم ، استاد به سختی می توانستند نفس بکشند و بدنشان بسیار نحیف و شکسته شده بود . در آن دیدار "شوکت تجویدی" همسر ایشان و خانم "شبنم جهانگیری" ، شاعر و از دوستان بسیار قدیمی استاد تجویدی ، از اینکه وزارت ارشاد جمهوری اسلامی در راه پخش آثار استاد و چاپ کتابها ، مانع تراشی میکند و استاد در این روزهای پیری اینگونه مورد به مهری مسئولان واقع می شود ، گله مند بودند و همچنین از عموم هموطنان و بخصوص دوستان و یاران قدیم استاد تجویدی ، خواسته بودند که برای تجدید روحیه و عیادت و دیدار وی به منزل استاد بیایند . استاد تجویدی در آخرین روزهای عمر پرمایه خود ، سراغ فرهنگ شریف را می گرفتند و خواهان دیدار وی بودند و برای همکاران و یاران خود اظهار دلتنگی فراوان می کردند .
نام علی تجویـــــــــدی در "دایرة المعارف رجال قرن بیستم" که توسط موسسّه (American Biographical Institute) ABI در سال 1998میلادی منتشر شد،ذکر گردیده است که این کتاب مرجع و مآخذ بزرگان امروز جهان در عرصه موسیقی است و نشانگر هنر والای استاد بود .
استاد علی تجویدی متولد سال 1298 خورشیدی در خیابان ری تهران است . وی مقدمات را نزد پدر و برادرش آموخت . وی در سن 16 سالگی برای یادگیری ویولن نزد حسین یاحقی رفتند به مدت 6 ماه نزد او به فراگیری این ساز مشغول بودند . علی تجویدی از شاگردان استاد صبا و همنواز با بهترین موسیقی دانان ایران نظیر مرتضی خان محجوبی ، حسین تهرانی ، حسن کسایی ، لطف الله مجد و جلیل شهناز و از همکاران صدیق زنده یاد پیرنیا و از پایه گذاران و همکاران دایمی برنامه گلها بودند . وی هفتاد آهنگ زیبا ، دلنشین و موزون برای برنامه گلها ساخته که اکثر آهنگهایش بر روی اشعار رهی معیری و معینی کرمانشاهی ساخته شده است . آهنگهای تجویدی را می توان بعد از شیدا و عارف ، بهترین آهنگهایی دانست که بر اساس موسیقی اصیل ایران استوار است . وی معروف به کشف صداهای ناب بود و پروانه امیر افشاری ( حمیرا ) و معصومه دده بالا (هایده) ، دو بانوی آواز ایران ، از شاگردان استاد علی تجویدی بوده اند .
بر گرفته از هنر و موسیقی
چنان مستم، چنان مستم من امشب
که از چنبر برون جستم من امشب
چنان چیزی که در خاطر نیاید
چنانستم، چنانستم من امشب
گرفتم گوش عقل و گفتم:«ای عقل
برون رو،کز تو وارستم من امشب»
بیامد بر درم اقبال نازان
زمستی در بر او بستم من امشب
ببار ای ابر بهار
با دلم به هوای زلف یار
ببار ای ابر بهار
با دلم به هوای زلف یار
داد و بیداد از این روزگار
ماه دادن به شبهای تار
ای بارون
ای بارون، ای بارون
ماه دادن به شبهای تار ای بارون
بر کوه و دشت و هامون ببار ای بارون
ببار ای ابر بهار
ببار ای بارون ببار
با دلم گریه کن خون ببار
در شبهای تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار
ای بارون
دلم خون شد خون ببار
بر کوه و دشت و هامون ببار
به سرخی لبهای سرخ یار
به یاد عاشقای این دیار
به کام عاشقای بی مزار
ای بارون
><><><><><><><><>
خواننده : استاد شجریان
آهنگ ساز : کیهان کلهر
آلبوم : شب سکوت کویر
آهنگ بر اساس موسیقی مقامی خراسان
><><><><><><><><>