ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
پژمان اختیاری (نوازنده سنتور)
| |||
متولد سال 1351 اصفهان | |||
نوازندگی را در سال 1362 نزد مسعود رضایی نژاد آغاز نمود
سپس موسیقی را در هنرستان موسیقی را نزد پیمان اذر مینا تهران ادامه داد
پس از گرفتن مدرک دیپلم موسیقی وارد دانشگاه موسیقی شد
و نزد اساتیدی همچون : فرامرز پایور , پرویز مشکاتیان و پشنگ کامکار ادامه ی فعالیت داد | |||
در سال 1379 به آلمان سفر کرد ودر آن کشور به فعالیت موسیقی پرداخت .
در سال1381 به ایران باز گشت و گروه فراق تشکیل داد.
بشنوید ساز و آواز همایون با نوای سنتور استاد پژمان اختیاری
و آوای سروش دادیار و شعر زیبای افشین یداللهی :
|
خاطرات سلطنت اعظمی در طول 70 سال گذشته را در زیر بیاد خسرو اعظمی لرستانی و تمام مبارزان گمنامی که توسط عوامل مستقیم نظام مافیایی ملاها و پاسدارانش اعدام و یا سربه نیست شده اند و یا در دامهای تنیده شده و عاملهای غیر مستقیم فاشیسم دینی مانند فقر،فحشاء ، اعتیاد ، بیکاری ، بی خانمانی (اعترافات کاندیداهای دوره قبل رییس جمهوری گواهی است)جانشان را از دست داده اند می اوریم که عوامل رنگارنگ رژیم ابتدا برای جذب وهمکاری خسرو پیشنهادات پست و موقعیتهای بالایی در ادارات دولتی به او میکنند اما خسرو بخاطر روحیه و جسارت انقلابیش از قبول هر پیشنهادی سر باز میزند و باتوجه به محبوبیت بی نظیرش در بین جوانان لر از بروجرد تا خرمآباد و از الیگودرز تا درود و پلدختر و از عشایر و روستاهای کبیر کوه تا روستاها و عشایر چادرنشین کوه گرین و کوه ولاش و روستای چگنی کش زادگاه پدراش بر مهبوبیتش روز بروز افزوده میشد و رژیم خطر وجود خسرو را که میرفت تدریجا محبوبیت برادرش دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی را در لرستان کسب کند به خوبی از طریق مزدورانش متوجه شده بود و در نهایت بدون برخورد مستقیم با او چون که از محبوبیتش در منطقه وحشت داشتند خسرو را ناجوانمردانه از طریق عوامل نفوذی در میان اطرافیانش به دام اعتیاد کشیدند ونهایت جانش را به مانند هزران هزار جوان جویای حق و ازادی مانند یکی از قهرمانان کشتی لرستان بنام کامبیزلر هم که خار چشم رژیم ومزدوران سرکۆبگرش در شهر محل سکونتشان بودند (روز سیزده بدر سال 1375 در منطقه چقاسرخر بروجرد کامبیز و دوستانش نیروهای سرکوبگر را از منطقه تفریحی مردم فراری دادند و تا زمان تاریک شدن هوا کنترل محل در دستشان بود )را گرفتند
این یادداشت را یکی از یاران جنبش رهایی بخش لرستان که از رفقای نزدیک خسرو اعظمی بوده است که همواره از خسرو شنیده بود برایمان ارسال نموده)
فریدون قهرمانانه خندید و به زبان لری گفت ، « خر سُزکه رت ، اما هم می یایم
نیما ی عزیز از اونجایی که ایمیلت رو توی بلاگت نگذاشتی راهی نیست جز در خواست کمک از طریق کامنت! در پستی که به تاریخ سه شنبه 15 اسفند 85 با عنوان "درآمد ماهور به همراه ردیف سازی و ردیف آوازی اساتید موسیقی ایران" نوشتی چند لینک دانلود هست که متاسفانه همگی از کار افتادن.من دنبال آواز ماهوری با صدای قمر هستم که روی این غرل سعدی خونده بودن: غم عشق آمد و غم های دگر پاک ببرد...
میشه لطفا راهنماییم کنی
وطن، وطن!
نظر فکن به من که من
به هرکجا،غریب وار،
که زیر آسمان دیگری غنوده ام
همیشه با تو بوده ام
اگر که حال پرسی ام
تو نیک می شناسیم
من از درون غصه ها و قصه ها برآمدم
چه غمگنانه سال ها
که بال ها
زدم به روی بحر بی کناره ات...
...وطن!وطن!
تو سبز جاودان بمان که من
پرنده ای مهاجرم که از فراز باغ با صفای تو
به دور دست مه گرفته پر گشوده ام
"سیاوش کسرایی"
»من تمام هستی ام را در نبرد با سرنوشت
درتهاجم با زمان آتش زدم.کشتم
من بهار عشق را دیدم ولی باور نکردم
یک کلام در جزوه هایم هیچ ننوشتم
من زمقصد ها پی مقصود های پوچ افتادم
تا تمام خوب هارفتندوخوبی ماند دریادم
من به عشق منتظر بودن همه صبروقرارم رفت
عشقم مرد یارم رفت
کجارفت؟؟؟
زندگی یعنی چــــــــــی؟ یعنـــــــــی فراموش کردن عشق....؟؟ یعنـــــــی نادیده گرفتن احســـــاس ؟؟ چرا باید یادم بره که کسی رو دوست دارم، چون نمی تونیم همیشه با هم باشیم و بعدا این عشق و احساس دو تامون دچار دردســـر می کنه....نمی فهمم...!!! پس کی می تونم دوست داشته باشم....؟ تو تونستی یادت بره منو دوست داشتی...من نمی تونم...ولی اینکارو میکنم.فقط دوست دارم
اطلاعات خوبی بود.
با منطق عشق منتظرم .سری بزنید خوشحال میشم
بروزم با عکس هایی از تندیس زنده یاد بهمن علاءالدین...
سلام
fflkjh